شب زده و خاموش
این وبلاگو با تموم وجود برای همه و همه و بر اساس واقعیات نوشتم داستان ها همه واقعین
پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:, :: 20:4 :: نويسنده : ملیسا
تو میگی از پشیمونی میگی که دیگه میمونی یه حسی باورت داره از اون حسا که میدونی یه حسی باورت داره بدون شک و تردیدی فراموشت نشه امروز بهم قولی اگر میدی همون روزی که میرفتی من الانت رو میدیدم بهم بد کردی تو اما من اون روزاتو بخشیدم من اون روزاتو بخشیدم گذشته هر چی که بوده عزیزم خاطرت جمع و خیالت دیگه اسوده تو میگی از پشیمونی من از تکرار یک رویا واسه دوس داشتن تو بوده اگه من اومدم دنیا تو از موندن میگی و من بازم اروم میگیرم بازم حرفای شیرین و منی که تحت تاثیرم واسه داشتن فردامون واسه جبران یه فرصت هس فقط کنار هم میشه بیایم بیرون از این بن بست بذار تودستای من دست بیا شروع کنیم از نو تو از دلدادگی لبریزمن از دلبستگی مملو............ نظرات شما عزیزان:
سلام ملیسا خانم واقعا شرمنده ام والان خجالت می کشم نمیدونم به چه رویی ازتون معذرت خواهی کنم ولی بایک فعل ساد ه این کارومی کنم(ببخشید)برای من درس عبرتی شد تا دیگه بی موقع دهنمو باز نکنم وبی موقع وسریع وتند قضاوت نکنم و
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() www.bestwb.rzb.ir
|
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
![]() |